سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در دین خدا تفقّه کند، خداوند همّ و غمش را کفایت می کند و از آنجاکه به حساب نمی آورد، روزیش دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 87 بهمن 12 , ساعت 7:22 عصر

شیخ عبدالسلام (فقیه حنفی همراه حافظ رشید که تا کنون سکوت کرده بود): در کتاب دعای «هدیه الزائرین» شما، نوشته است که دو رکعت نماز برای امام بخوانید. ایا نماز خواندن برای غیر خدا شرک نیست؟

واعظ: این طور نیست.

نماز را برای امام نمی خوانند بلکه دو رکعت نماز برای امام به عنوان هدیه و قربه الی الله به جا می اورند و بعد از نماز هم این چنین دعا می خوانند:

خداوندا! من این دو رکعت نماز را به عنوان هدیه برای آقا ومولایم و ولی تو خواندم... خداوندا این نماز را از من قبول کن و پاداشی به اندازه ی پاداش نیکوکاران به من عطا کن! خداوندا برای تو نماز می خوانم و رکوع و سجود می کنم که تو یکتایی وشریکی نداری و نماز ورکوع و سجود به غیر تو جایز نیست؛ زیرا تو آن خدایی هستی که جز تو خدایی نیست.»

  

برتری امامت بر نبوت

حافظ: چرا غلو می کنید؟ چطور امامت بر نبوت برتری دارند؟

واعظ: قران می فرماید:« واذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جا علک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین»؛

«به یاد اور آن گاه که پروردگار تو ابراهیم را به اموری چند ازمود و او آن ها را به انجام رسانید. خداوند گفت: تو را امام مردم خواهم کرد. ابراهیم گفت: آیا از فرزندانم هم ؟ خدا گفت: عهد من به ستم کاران نمیرسد.»

پس ابراهیم (ع) بعد از رسیدن به مقام نبوت به امامت رسید. پس امامت برتر از نبوت است.

حافظ: پس شما هم مانندغلات عقیده دارید که علی(ع)از پیامبر(ص) برتربود.

واعظ: خیر؛ زیرا نبوت دو قسم است: نبوت عامه و نبوت خاصه. بین این دو فرق قابل توجهی است. امامت بالاتر از نبوت عامه و پایین تر از نبوت خاصه که همان مقام خاتم الانبیایی است، می باشد.

 

 

 رد فضیلت خلیفه اول

شیخ: خداوند می فرماید: «اگر او را یاری نکنید، هر آینه خدا او را یاری کرده است؛ هنگامی که کافران او را بیرون کردند؛ در حالی که یکی از دو تن بود، هنگامی که هر دو در غار بودند؛ آن گاه که به همراه خویش گفت: اندوه مدار! خدا با ماست؛ پس خدا آرامش خود را بر او فرستاد و او را به سپاهی که شما نمی دیدید، نیرومند گردانید.»

عبارت (اذیقول لصاحبه) دلالت بر ابوبکر دارد که همراهی پیامبر صلی الله علیه و آله نموده است.

پیامبر صلی الله علیه و آله او را با خود در شب هجرت برد؛ زیرا می دانست ابوبکر خلیفه او خواهد بود و وجود او لازم است؛ لذا او را برد تا از دسترس دشمن خارج باشد.

 

واعظ: اولاً شما که خلفا را چهار تن می دانید و اگر حفاظت جان و خلیفه را بر پیامبر صلی الله علیه و آله لازم می شمارید، بایستی پیامبر صلی الله علیه و آله هر چهار نفر را با خود می برد.

در ثانی پیامبر صلی الله علیه و آله ابوبکر را با خود نبرد؛ بلکه همان طور که علمای خودتان نقل کرده اند، بعد از رفتن پیامبر صلی الله علیه و آله ، ابوبکر نزد علی رفت و از حال حضرت صلی الله علیه و آله سوال کرد. علی علیه السلام فرمود: به خارج مدینه رفتند.

 

ابوبکر هم در بین راه خود را به ایشان رساند و ناچار به اتفاق رفتند؛ زیرا به نقل علمای خودتان پیامبر ترسید که اگر او را با خود نبرد، بازگردد و کفار را از محل رسول الله صل الله علیه و آله مطلع کند؛ علاوه بر اینها، صاحب (هم صحبت) کسی بودن به تنهایی شرافتی ندارد؛ یوسف علیه السلام هم، هم سلولی خود را صاحب می نامد؛ چنان که قرآن در این مورد از زبان یوسف علیه السلام می فرماید: (یا صاحبی السجن ...)

و یا داستان آن دو برادر که یکی مؤمن بود و دیگری کافر، که خدا مؤمن را صاحب کافر می نامد، آنجا می فرماید: (قال له صاحبه ...)

و اگر چند گام همراهی با پیامبر صل الله علیه و آله را فضیلت می شمارید، چرا چشم از فضایل علی علیه السلام پوشیده اید که از طفولیت با پیامبر همراه و همگام بود؟

و اگر در شب هجرت او را با خود نبرد، امین تر از او نداشت که عیالات خود را به او بسپارد و امانات مردم را باز گرداند. همراهی حقیقی با رسول الله صل الله علیه و آله، خفتن در بستر آن حضرت بود.

 

آیه ولایت

شیخ: چگونه است که می گویید در حال نماز، تیر از پای علی - ع-  کشیدند و متوجه نشد، اما در رکوع سائل را دید و انگشتر به او داد!؟

واعظ: آنچه به خشوع در نماز لطمه می زند، توجه به امور دنیوی و اغراض نفسانی است. در حالی که انفاق انگشتر در نماز، هر دو امری عبادی – نماز و زکات – انجام شده است و چون از یک سنخ بوده اند. هیچ کدام به دیگری لطمه ای نمی زنند. در ثانی عملی که مورد تمجید خداست، جای مناقشه و ایراد ندارد.

 

 گریه بر امام حسین - ع

حافظ: کتب شما پر است از عقاید گوناگون که بر خلاف کتاب و سنت اند؛ مثل این حدیث که مجلسی در کتاب بحارالانوار، از قول پیامبر صل الله علیه و آله نقل میکند:

«من بکی علی الحسین وجب له الجنه؛ هر که بر حسین علیه السلام گریه کند بهشت بر او واجب می شود.»

همین ها موجب جسارت شیعه و لاابالی گری آن ها شده و بسیار فساد و فحشا کرده و ده روز محرم عزا داری می کنند و می گویند که در اثر این عزاداری از گناه بیرون می آییم، مثل روزی که از مادر متولد می شویم.

واعظ: فساد و فحشا منحصر به عوام شیعه نیست؛ بلکه در تمام بلاد اسلامی از اهل سنت و شیعه رایج شده است، با این حال در بعضی از احکام و فتاوای فقها و امامان شما احکامی است که اهل سنت را بر ارتکاب محرمات بیشتر جسور کرده است؛ مثل: طهارت سگ، حلال دانستن گوشت سگ، طهارت منی، طهارت شراب مسکرات، طهارت عرق جنب از حرام، نکاح با پسران نوجوان در سفر، نزدیکی جنسی با محارم به شرط بستن حریر یا لفافه !

 

این حدیثی را هم که از مرحوم علامه مجلسی نقل کردید، منحصر به ایشان و علما شیعه نیست. متون خودتان پر است از این نوع احادیث که تأثیر حب اهل بیت علیه السلام را در مغفرت الهی تأیید می کند. گریه بر حسین علیه السلام هم به شرطی بهشت را واجب می کند که شخص مؤمن بوده و از محرمات اجتناب کند و به واجبات عمل نماید والا باید همه دشمنان آل محمد علیهم السلام بهشتی باشند، چون غالباً بر مظلومیت آن محمد علیهم السلام گریه کرده اند.

 

نواب: عجیب است، واقعاً چطور به نام این که گریه و عزاداری بر حسین بدعت است، ما را از قبض بزرگ محروم نگه داشته اند. اگر بدعت است، عجب بدعت خوبی است که انسان را بیدار و صاحب معرفت می کند.

 اشکال به مرتد خواند شیعیان 

واعظ: اگر واقعاً گویندگان دو کلمه شهادت را، مؤمن و مسلمان می دانید، چرا شیعیان را که قاتل به این دوئ کلمه اند مشرک و مرتد و رافضی می خوانید در حالی که شیعه شما را حداقل مسلم می داند؟

 

  



لیست کل یادداشت های این وبلاگ