سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و مردى از کارگزاران او کاخى شکوهمند بر افراخت امام فرمود : ] نقره‏ها سر برآورده خود را مى‏نمایاند ، این بنا توانگرى تو را رساند . [نهج البلاغه]
 
شنبه 87 بهمن 12 , ساعت 7:21 عصر

مرحوم سلطان الواعظین شیرازی

 خلاصه زندگینامه

مرحوم « سید محمدبن علی اکبر» مشهور به « سلطان الواعظین شیرازی» فرزند اشرف الواعظین حاج علی اکبر در حدود سال 1275 ش. (1314 ق.) در تهران متولد شد و مقدمات را در تهران فرا گرفت.

سپس در 12 سالگی به همراه پدرش به عراق رفت و مدت دو سال در کربلا، سطوح متوسطه را خواند. سپس در خدمت پدر به کرمانشاه عزیمت نمود و به تبلیغ شریعت پرداخت.

 

سید محمد سپس برای تکمیل علم و کمال خویش به کشورهای عراق، سوریه، فلسطین، اردن، مصر و هندوستان مسافرت نمود و با گروه های بسیاری از یهودیان، مسیحیان، برهمائیان و مسلمانان اهل سنّت و .... مناظرات دینی و مذهبی داشت  .

علاوه بر آن، آثار گرانبهایی از وی به جای مانده که صد مقاله سلطانی در رد بر یهود و نصارا و نیز گروه رستگاران یا فرقه ناجیه در دو جلد از آن جمله اند.

 

مرحوم سلطان الواعظین ، در ربیع الاول سال 1345 هجری قمری درحالی که بیش از سی سال نداشت، بعد از تشرف به حج از طریق دریا، به کراچی و دیگر شهرهای مهم هند و پاکستان رفته و بنا به درخواست دوستان خود و با توجه به شهرتی که داشته، جلسات مناظره متعددی با علمای هندو و سایر مذاهب اسلامی برگزار می کند.

از جمله آن ها جلسه ای بوده که در حضور گاندی برگزار شده و با پیروزی او به اتمام رسیده است و در جراید آن روزگار هند چاپ می شود.

در شعبان همان سال هم به دعوت « سید عنایت علیشاه نقوی» (مدیر هفته نامه در نجف) و «محمد سرور خان» (از با نفوذترین خاندان قزلباش پاکستان) برای اجرای تنها برنامه سخنرانی عمومی خود به زبان فارسی در هند، « سیالکوت» و از آنجا به « پیشاور» پاکستان که در مرز افغانستان واقع شده می رود.

 

جلسات سخنرانی، عصرها در امام باره (حسینه) مرحوم « عادل بیک رسالدار» با موضوع « اثبات امامت» برگزار می شد و گاهی تا سه ساعت به طول می انجامید!

 

روزی دو نفر از روحانیان اهل سنت به نام های «حافظ محمد رشید» و «شیخ عبدالسلام» که اهل ملتان کابل بودند، به ملاقات ایشان آمده و تا ده شب مشغول مناظره می شوند. این جلسات که در منزل شخصی به نام « میرزا یعقوب علی» برگزار می شد و تا شش ساعت و گاه تا طلوع فجر ادامه می یافت، با حضور چهار نفر خبرنگار و حدود دویست مستمع شیعه و سنی اهمیتی یافته و گزارش آن هر روز صبح در جراید منتشر می گردد.

بعدها خود سلطان الواعظین از روی گزارشات چاپ شده  در جراید، این مناظرات را در کتابی به نام « شب های پیشاور» مرتب و چاپ کرد.

مرحوم سلطان الواعظین شیرازی سرانجام در هجدهم مهر 1350 ش. برابر با بیستم شعبان 1319 ق. در 75 سالگی در تهران درگذشت و با تشییع با شکوهی در مقبره ابوحسین به خاک سپرده شد.

 

 درباره مناظره

قسمتهایی که به صورت فشرده در ذیل آمده است از یک سونمایانگر عمق معارف شیعه و از سوی دیگر وسعت دید و تسلط بی نظیر مرحوم سلطان الواعظین بر روی منابع و اخبار است .

تقریبا سراسر مناظره با استفاده از منابع اهل سنت پاسخ داده شده و جای هیچ گونه تردیدی برای مستمعین باقی نمی گذارد تا جایی که در پایان مناظره چند تن از حاضرین به مذهب شیعه تشرف پیدا می کنند .

در کتاب چاپی ، در تمام جاهایی که طی مناظره اشاره کلی به منابع اهل سنت شده است نشانی دقیق منابع ذکر شده که ما برای اختصار آنها را حذف کرده ایم .

از آنجاکه کتاب شبهای پیشاور بسیار مفصل و به نسبت طولانی است ، به همت انتشارات مسجد مقدس جمکران به صورت خلاصه و تحت عنوان دفاع از حریم امامت و ولایت منتشر شده است .

پاسخ هایی که با کلمه " واعظ " شروع می شود مربوط به مرحوم سلطان الواعظین می باشد .

 

 شروع مناظره

حافظ: اجازه بحث می فرمایید؟

واعظ: به یک شرط؛ لطفا منطقی و بدون تعصب و برای حل شبهات باشد.

حافظ: من هم یک شرط دارم؛ در گفتگو تنها از دلایل قرآنی استفاده کنیم.

واعظ: این شرط عاقلانه و عالمانه نیست؛ زیرا قرآن کتابی است مختصر و کلی که معانی آن احتیاج به  بیان کننده ای دارد و ما ناچاریم درباره کلیات مبهم آن به اخبار و احادیث معتبر، مراجعه کنیم.

حافظ: قبول، به شرطی که به احادیث و اخبار مورد اتفاق مراجعه کنیم و عصبانی نشویم.

واعظ: قبول و در ضمن از اهل علم شایسته نیست که عصبانی شوند، به خصوص بنده که از فرزندان پیامبرم و پیامبر صلی الله علیه واله صاحب خلق عظیم بود...

 

تاریخچه سادات شیرازی در ایران

حافظ: ... چطور شما ادعا میکنید از فرزندان پیامبر و علی علیه السلام هستید در حالی که همه می دانند اصالت شما ایرانی است؟

واعظ: در پایان قرن دوم هجری قمری، امام رضا علیه السلام به ایران هجرت می کنند. برادرانشان به نام های «محمد» و «احمد» و «حسین» علیه السلام با بسیاری از خویشاوندان و دوستان به شوق دیدار برادر به طرف طوس حرکت می کنند.

در راه آن قدر از شیعیان و علاقمندان به آنان می پیوندند که نزدیک شیراز بالغ بر پانزده هزار نفر میگردند!

حاکم شیراز که « قتلغ خان» نام داشت، به امر مأمون – علیه اللعنه – راه را بر آنان بسته و آنها را پراکنده می کند.

سه برادر، جدا جدا و ناشناس وارد شیراز شده و مخفی می شوند. بعد از یک سال احمد و حسین شناسایی شده و به شهادت میرسند، اما محمد به مرگ طبیعی رحلت می کند.

محمد فرزندی داشت به نام ابراهیم که به « مجاب» مشهور شد. ابراهیم مجاب برای زیارت قبر علی علیه السلام که آن سالها به تازگی کشف شده بود، عازم عراق می شود و در همان جا رحلت کرده و در کنار قبر امام حسین علیه السلام به خاک سپرده می شود.

 

ابراهیم سه فرزند داشت به نام هادی؛ احمد، محمد و علی که بعد از پدر برای تبلیغ به ایران بر میگردند. احمد به قصرابن هبیره و محمد به کرمان و علی به سیرجان میرود.

محمد نیز که به حائری معروف است، سه فرزند به نامهای؛ احمد، محمد حسین و ابوعلی داشت.

محمدحسین (شیتی) و احمد (فخار) به کربلا باز گشتند اما ابوعلی از کرمان به شیراز رفت و مخفیانه زندگی می کرد تا این که بعد از رحلتش فرزند او که احمد نام داشت، خود را به مردم معرفی کرد و شهرت یافت.

سادات عابدی مجابی فرزندان او هستند که تا زمان دیالمه و غازان خان والجایتو و در نهایت صفویه پخش شدند.

ما هم از نسل این بزرگواریم و ازمان «سید حسن» جد اعلایمان که از شیراز به تهرانه مهاجرت کرد، در تهران زندگی می کنیم و نام سادات شیرازی، عابدی و مجابی در تهران مشهوریم.

 

کسانی که در مورد حضرت علی - ع - غلو می کنند

حافظ: ایرانیان در حق علی – کرم الله وجهه- غلو می کنند و او را خدا می دانند.

چنانکه یکی از آنها گفته:

مذهب عارفان آگاه / الله علی، علی است الله

واعظ: شیعه، این افراد را کافر و مرتد می داند و از آنها بیزار است. تمام فقهای شیعه نیز همین حکم را صادر کرده اند.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: « الغلاه کفار»

و در جای دیگر فرموده اند که: «خداوند، عبدالله بن سبا را لعنت کند که در حق امیرالمومنین علیه السلام قائل به ربوبیت شده است.»...

 

حافظ: اگر چه شما غلات را رد می کنید اما خودتان در این دو شب در حق امامان خود غلو می کنید و به جای این که بعد از نام آنها بگویید؛ - رضی الله عنهم – می گویید: سلام الله علیه و یا صلوات الله علیهم، صلوات فقط مخصوص رسول خداست. (ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایهاالذین آمنو صلو علیه و سلمو تسلیما)

واعظ: اولا در این آینه منع نشده است که به غیر رسول الله صل الله علیه و آله سلام و صلوات نفرستید. ثانیاً خود خدا می فرماید: «سلام علی آل یاسین» و آل یاسین به قول اکثر علمای خودتان، همان آل محمد هستند. ثالثاً وقتی آیه ای که شما خواندید نازل شد، «کعب بن عجزه» از رسول الله صل الله علیه و آله سوال کرد: «چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟» فرمودند: بگو «اللهم صل علی محمد و آل محمد»

حتی بسیاری از علمای بزرگ خودتان صلوات بر محمد و آل محمد را در نماز واجب می دانند.

 

حافظ: شیعه فرقه های مختلف دارد. شما از کدام فرقه هستید؟

واعظ: شیعه یک فرقه بیشتر نیست، اما افراد بازیگری به نام تشیع خودنمایی کرده و مردم بی خبر را دور خود جمع نموده اند که مجموعاً چهار گروه بزرگ هستند؛ زیدیه، کیسانیه، اسماعیلیه، غلات.

زیدیه، زید بن علی بن حسین علیه السلام را امام می دانند و کیسانیه؛ محمد بن حنفیه، برادر امام حسین علیه السلام را امام دانسته اند و اسماعیلیه می گویند که بعد از امام جعفر صادق علیه السلام فرزند دیگر او، اسماعیل، امام است که البته هیچ یک از این سه بزرگوار ادعای امامت نداشتند. غلات هم که می گویند علی علیه السلام خداست!

 

و اما خود من، شیعه امامیه اثنی عشری هستم و اعتقاد دارم که خداوند احد و واحد و لاشریک است و خالق تمام هستی است و شبیه و نظیر ندارد، فرستادگانی دارد از جنس بشر که برگزیده و کامل اند و برای هدایت بشر با دلیل ها و نشانه های روشن و دستورهای کافی فرستاده شده اند. عدد آنها بسیارند و پنج تن از آنها اوالعزم اند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیها السلام و آخرین آنان پیامبر اسلام محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است و معتقدم که خداوند برای اعمال نیک و بد، سزا و جزایی معین فرموده که در بهشت و دوزخ به هر کسی داده خواهد شد.

حلال و حرام محمد و آل محمد علیهم اسلام تا قیامت تغییر نخواهد کرد. معاد؛ جسمانی است و نه روحانی، قرآن تحریف نشده است و به سنت رسول الله صل الله علیه و آله عمل می کنیم.

بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله به ائمه دوازده گانه که نامشان را پیامبر صل الله علیه و آله یک به یک فرموده است، ایمان داریم که آخرین آنها غیبت فرموده است و همه در انتظار ظهور عدالت گستر ایشان هستیم.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ