امّا ما که اینقدر به حادثهی عاشورا اهمّیّت میدهیم خوب دقّت کنید اینجا نباید در دام سلفیّه افتاد همان اوّل برویم بگوییم آقا شبهات را دفع کنید. یکی یکی جواز بکاء بر امام حسین، پیغمبر گریه کرده، کی گریه کرده، چطور. اینها بحثهای در جای خودش میرسیم تک تک اینها مورد برّرسی قرار میگیرد، یکی دو نکته هم تو همین جلسه نسبت به این بحث عرض میکنم. ولی فراتر از اینها و بالاتر از اینها دوستان تحلیل درست حادثهی عاشوراست. این نکتهی بسیار مهمّی است که علّت اینکه حادثهی عاشورا مهم است، علّت اینکه در مصیبت پیغمبر و امیرمؤمنان و سایرین اینجور حماسه ایجاد نمیشود این نیست که امام حسین معاذ الله از پیغمبر بزرگتر است، از حضرت امیر مقامش بیشتر است. اینها بساطت فکر اینهاست که اینجور فکر میکنند. علّتش عظمت این حادثه است با همه ی خصوصیّاتش.
از طرفی باید تحلیل کرد که تمام دستورات انسانی اسلام در یک فئهی قلیله در حادثهی عاشورا مجسّم شده است و از طرف دیگر این همه حوادثی که در روز عاشورا ایجاد شد نه برای پیغمبر ایجاد شد نه برای امیرمؤمنان و نه برای هیچ یک از ائمّه و بزرگان دین.
این وضعیّتی که خود حضرت کشته بشود،
جوانها کشته بشوند،
طفل شیرخوار کشته بشود
بعد عصارهی اولی الرحم که این همه در اسلام تأکید شده این فاجعه بر سر اینها بیاید
بعد زن و بچهها اسیر بشوند،
حادثهی اسارت
مجموعهی این حادثه که عظمت اسلام و حامیان اصلی اسلام را نشان میدهد نه برای پیغمبر اتّفاق افتاد نه برای امیرمؤمنان علی علیه الصلاةُ و السلام.
و اگر از این حادثه درست استفاده بشود یکی از نکات قوّت بسیار بزرگ دین اسلام است. لذا شما ببینید رهبران جهان، متفکّرین جهان نگاهشان به حادثهی عاشورا چهجوری است؟
مهاتما گاندی کیه؟ چه شخصیّتی است؟ چه حرکتی را در دنیا سازماندهی کرده؟ چهجور با استعمار مقابله کرد؟ آن وقت خودش تصریح نمیکند که: من آنچه دارم از عاشورای حسین بن علی و امام حسین است؟ هر چه الهام گرفتم از حادثهی عاشورا الهام گرفتم؟
آنتوان بارا نویسندهی مسیحی امروز کتاب بسیار قشنگی دارد، حتماً بخوانید این کتاب را، «الحسین فی الفکر المسیحی» کتابی که الآن در کویت و عربستان و بسیاری از کشورهای منطقه ورودش ممنوع است، چون یک بمب اتم است این کتاب. چهقدر قشنگ حادثهی عاشورا را این مسیحی تحلیل میکند! در ص72 کتابش از یک قسّیس مسیحی نقل میکند، ببینید عظمت حادثهی عاشورا این است، خودش مسیحی از یک قسّیس مسیحی نقل:
«لو کان الحسینُ لنا» اگر ما مسیحیها امام حسین میداشتیم «لَرفعنا له فی کلّ بلدٍ بیرقا و لَنَصَبنا له فی کلّ قریةٍ مِنبرا و لدعونا الناسَ الی المسیحیّة بسم الحسین.» من تأسّف میخورم چرا امام حسین نداشتیم. اگر امام حسین میداشتیم در هر شهری پرچمی نصب میکردیم، در هر روستایی منبری میگذاشتیم و به نام حسین مردم را به مسیحیّت دعوت میکردیم.
یک سؤال
آیا اشکال دارد امروز شیعه بیرقی برافرازد و به نام امام حسین مردم را به اسلام دعوت کند؟
و بعد در ضمن تحلیل حادثهی عاشورا به چند سؤال پاسخ میدهیم:
برپایی عزاداری و اقامهی عزا برای غیر امام حسین و امام حسین چگونه است؟
میخواهید تو این دام بیندازید که مرتب ما به این شبهات جواب بدهیم؟ بعد از آن تحلیلها، بعد از آن چراها که چرا نمیخواهید حادثهی عاشورا به گوش مردم برسد آنها را میگوییم بعد هم جواب این شبهات را میدهیم. اقامهی عزا در مکتب اسلام برای غیر امام حسین چهجور است برای امام حسین چهجور؟
ندبه، گریه، لطم وجه، لطم بدن در مصیبت امام حسین چگونه است؟
مشروع است یا نه؟
ادلّهی جواز چیه در کتب شیعه و در کتب اهل سنّت؟
بعضیهایتان مینویسید تباکی یعنی نفاق. بحث میکنیم
تباکی یعنی چه؟
و آیا تباکی نفاق است یا نه تباکی نفاق نیست؟
مرثیه خوانی در مصائب حضرت امام حسین چگونه است؟
تربت امام حسین و شرافت آن تربت و اینکه آن تربت شفاست چرا؟
آیا دلیلی داریم و یا دلیلی نداریم؟
اینها را هم در جای خودش برّرسی میکنیم به تفصیل.
که همین جا من دو نکتهی بسیار کوتاه از این بحث را اشاره میکنم:
نکتهی اوّل: چرا این همه گریه میکنید؟
آقا چرا این همه گریه میکنید، گریهتان ادامه دارد، مصیبت تمام شد رفت.
جواب:
حرف زیاد است، من گاهی از این دیدگاه جواب میدهم، میگویم آقایان، یک مقدّمهای برایشان میگویم، میگویم در مباحث اصولیتان مطرح میکنید میگویید عمل صحابی حجّت است؛ حتّی پا را فراتر میگذارید میگویید عمل صحابی ناسخ قول پیغمبر است. کتب اصولی و فقهی تسنّن را ببینید. در کتاب النکاح ببینید روایت نقل میکنند از عایشه که پیغمبر فرمود: «أی امرئةٍ نکَحَت نفسَها بغیر إذن ولیّها و نکاحها باطل.». بعد میآیند میگویند اینجا در مقابل روایتی که خود عایشه نقل کرده عمل عایشه را داریم که عایشه چه کرد؟ «زَوَّجَت بنت اخیها حفصه بنتُ عبد الرحمن بن ابیبکر و کان اخوها عبد الرحمن غائباً فی الشام.» عایشه خود بدون اذن ولی دختر برادرش او را به عقد کسی در آورد. میگویید عمل صحابی حجّت است به حدّی که ناسخ قول پیغمبر است. معلوم میشود آن روایت پیغمبر نسخ شده است.
اصول سرخسی را ببینید، کشف الاسرار نسفی را ببینید، کتابهای مختلف تسنّن را ببینید. عمل صحابی حجّت است؟ این درست است؟ بسیار خوب. حالا کتب خودتان را ببینید.
ابن عبّاس جزء صحابه هست یا نیست؟
یکی از بزرگترین اصحاب پیغمبر هست یا نیست؟
حبرُ الامة هست یا نیست؟
در شرح حالش نمینویسید که بعد از حادثهی عاشورا سالها آنچنان بر امام حسین گریه کرد تا کور شد؟
عمل صحابه حجّت است؟
آنچنان بر امام حسین گریه کرد تا کور شد.
سبط ابن جوزی در تذکرةُ الخواص ص152 و بسیاری دیگر از آقایان مینویسند.
ابن عبّاس نمیدانست که مصیبت پیغمبر اعظم است؟
ابن عبّاس نمیدانست علی بن ابیطالب اعظم است؟
خصوصیّات این حادثه بود که به خاطر این حادثه آنقدر عزا را ادامه داد و گریه کرد تا چشمش کور شد.
نکتهی دوّم:
در کویت بودیم شبی رفتیم مجلسی که جمعی از آقایان اهل سنّت هم بودند. ما سه چهار نفر بودیم.
یکی از علمائشان تا دید حالا یک شیخ شیعه، طلبهی شیعهای آمده با سه چهار نفر مجلس را به دست گرفت.
آقا گفت، گفت، گفت تا آخرش رساند به تربت امام حسین.
آقا میگویند این خاک کربلا شفاست، چنین است، چنان است.
آقا گفت و گفت.
حرفهایش را که زد خیلی آرام من از یک گوشه گفتم: اجازه میفرمایید یک چند دقیقهای هم بنده صحبت بکنم؟
گفت: بفرمایید.
خوب اوّلاً که گفتم ادبُ الضیافة اقتضاء نمیکرد شما این حرفها را بزنید. حدّاقل ما میهمان شما بودیم. در این جمع ادبُ الضیافة اقتضاء میکرد حدّاقل یک خورده آرامتر به عنوان یک سؤال از ما مطرح کنید که آقا همچین مطلبی دارید جوابش چیه؟ شما ادبُ الضیافة را رعایت نکردی با اینکه عرب بودی. امّا من نمیخواهم مقابله به مثل بکنم فقط من دو سه تا نکته به شما عرض میکنم.
مطالبش را راجع به مصیبت حضرت امیر گفت و جوابش را دادم.
نسبت به شفاء تربت امام حسین خیلی حرف زد. از جمله گفت ببینید میگویند شفاء در تربت امام حسین است. قرآن میگوید: «و إن یمسسکَ الله و بضُرٍ فلاکاشفَ له الّا هو» فقط خود خدا. اینها میگویند تربت امام حسین. «و اذا مَرِضتُ فهو یَشفین» فقط خدا شفاء میدهد. اینها می گویند شفاء در تربت امام حسین است.
گفتم آقای عالم شما که به صحیح بخاری معتقدید، اصح کتب بعد از کتاب الله میدانید در کتاب بدأ الخلق، کتاب خلق الزباب مگر حدیث از پیغمبر نقل نمیکنید که حضرت فرمود اگر یک مگس تو لیوان آب افتاد این مگس را خوب تو آب قوطهور کنید بعد هم آن آب را بیاشامید چون در بال مگس شفاء است؟
بال مگس دواء و شفاء دَرِش هست؟
گفتم شیخ عیبی دارد، شما معتقدید در بال مگس شفاست که عقلاء عالم بیزارند از این حرف ما میگوییم خدا شفاء را در تربت امام حسین قرار داده است؟
مگر قرآن نمیگوید نسبت به عسل «فیه شفاءٌ للناس»؟ خوب اگر کسی عسل را بیاورد بخورد به عنوان اینکه شفاء است این شرک پیدا کرده «و اذا مَرِضتُ فهو یشفین»؟
مگر در عرض خداست؟
اینها در طول ذات مقدّس حقّ است.
بعد بِهِش گفتم آقا شیخ دقّت کن. پیغمبر زیاد خبر دادند از شهادت افراد. دهها مورد تو کتب تاریخ داریم پیغمبر خبر دادند حضرت امیر شهید میشود، عمّار شهید میشود، کی شهید میشود، کیشهید میشود آیا یک مورد غیر از امام حسین وجود دارد که حضرت اخبار از شهادت بدهند و عطف توجّه به تربتش داشته باشند؟
این یعنی چه؟
خوب ببینید کتب خودتان را.
روایت نقل میکند طبرانی، مسند احمد، هیثمی میگوید: «رجاله کلّه ثقات». حضرت امیر در مسیر صفّین میرفتند نزدیک نینوا شطّ فرات رسیدند. یک مرتبه آه کشیدند فرمودند: «اِصبِر اباعبدالله، اِصبِر اباعبدالله» راوی میگوید من تعجّب کردم. به حضرت عرض کردم: «ماذا اباعبدالله؟» اباعبداللهای نیست، یعنی چی؟ «اِصبِر اباعبدالله» چیه فرمودید؟ بعد حضرت امیر فرمودند: «دخلتُ علی النبیّ ذات یومٍ و عَیناه تَفیضان» رفتم خدمت حضرت رسول «و عیناه تَفیضان». «فَیَضان» در زبان عرب یعنی «الدمعُ کثیرا» دیدم به شدّت حضرت دارند گریه میکنند. «قُلتُ یا نبیّ الله أغضِبَکَ أحد؟» فردی شما را به غضب آورده؟ حضرت فرمودند نه یا علی. «قامَ مِن عندی جبرئیل مِن قبل.» الآن جبرئیل اینجا بود. «فحدّثنی أنَّ الحسین یُقتلُ بشطّ الفرات» بعد ذیل روایت این است جبرئیل به پیغمبر عرض کرد: «هل لک أن اَشُمَّکُ مِن تُربته» میخوای تربتی که امام حسین در آن تربت کشته میشود بیاورم شما استشمام کنی. پیغمبر فرمودند: بله. «فَقَبَضَ قَبضةً» جبرئیل دست برد یک مقدار خاک آورد گفت این خاک تربت امام حسین است. و دهها روایت دیگر.
گفتم آقا شیخ یک مورد دیگر داری، پیغمبر دهها مورد خبر دادند از شهداء، بعد هم فرموده باشند «اشُمُّ تربته»؟ بیاورید از خاکی که عمّار یاسر آنجا کشته میشود «لِکَ یَشُومَ تُربَتَه»؟ همچین چیزهایی دارید؟ یک مورد دیگر ندارید. پیغمبر که کار لغو انجام نمیدهد. یعنی چه؟ چرا پیغمبر خاک تربت امام حسین را بر طبق اسناد موثّق به ام سلمه میدهد میگوید تو یک شیشه حفظش بکن؟
گفتم اگر ما متابعت از پیغمبر میکنیم «نَشُمُّ تربت الحسین» طبق روایات معتبرهی عندنا که فوق تواتراست شفاء را در تربت امام حسین میدانیم ما را باید متّهم به شرک بکنید؟
مانیفِست تبلیغ شیعه
و در پایان این نکته را هم عرض بکنم که إنشاء الله در ایّام تبلیغ همیشه این نکته را عرض کردم، در صحبتها تأکید داشتم، مقام معظّم رهبری هم در مباحث غدیر اشاره کردند: دوستان در صحبتهایمان با طرف مقابل از مرز ادب خارج نشوید. مباحث علمی، حوارهای علمی، گفتگوهای علمی هیچ مشکلی ندارد. امّا دوستان آنجا که تحمّل از کف دادیم، آنجا که زبان به ناسزا گویی باز کردیم، آنجا که برخورد تند کردیم این برخوردهای تند هیچگونه جاذبیّتی ایجاد نمیکند.
بارها عرض کردم مانیفِست تبلیغ شیعه روایت امام صادق است که: «إنَّ امامَتَنا بالرِفقِ و التألُّفِ و حُسنِ الخَلطَةِ و التقیّة فرغب الناس فی دینکم و ما انتم فیه» اگر میخواهیم مطالبمان مثمر ثمر باشد با برهان، با استدلال و بدون تحریک احساسات باشد. إنشاءالله امیدواریم خداوند تبارک و تعالی به همهی ما توفیق خدمت به مکتب اباعبدالله الحسین را عنایت بفرماید.
وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ